مجلات

امنیت اجتماعی زنان

امنیت از نیازهای ضروری است که همیشه بخشی از تلاش ها و فعالیت های انسان به آن معطوف بوده است. تب و تاب تحقق امنیت، برخلاف سایر نیازها، همچنان دامنگیر بشر است و هر روز با رویداد و رخدادی بر طبل ناامنی نواخته می شود.

زمانی اعتقاد بر این بود که برخورداری از امنیت مستلزم پایان دادن به خطرآفرینی دشمنان است. ولی نزاع های قومی، تعارضات اعتقادی، آشوب های شهری، اعتراضات شهروندی موجب شد، غفلت از ضعف ها و آسیب ها مورد توجه قرار گیرد و چاره و درمان آنان در دستور کار امنیت سازان وارد شود.

در این راستا، امنیت اجتماعی برای اولین بار توسط باری بوزان (Barry Buzan) و اُل ویور (Ole Waever) صاحبنظران مکتب کپنهاگ (Copenhagen School) در جهت توجه به امنیت اقلیت ها و هویت های فراموش شده مطرح شد.

صاحبنظران مکتب کپنهاگ با بیان امنیت اجتماعی، تئوریسین های امنیت ملی را متوجه برخی از حوزه های زندگی جمعی از جمله امنیت اقلیت های دینی، قومی و جنسی نمودند که سلطه اکثریت حاکم مانع از توجه به تامین امنیت آنان شده است.

سپس با استقبال نظریه پردازان مختلف در حوزه های گوناگون علمی از جمله جامعه شناسی، علوم سیاسی، اقتصاد، مدیریت، موضوعات گوناگون دیگری چون زنان، فعالین بدون مرز، مدافعان محیط زیست و حیوانات، امنیت طبقات فقیر به «امنیت اجتماعی» (Societal Security) به عنوان «امنیت جامعه» تخصیص گردید.

بنابراین، امنیت اجتماعی موجب گردید، لایه های پنهان جامعه نیز مورد توجه قرار گیرند و امنیت به عنوان نیازی برای همه و همگان، عام و خاص، اکثریت و اقلیت، جاندار و بی جان، دنیای انسان و جهان هستی، به حساب آید.

در واقع، امنیت اجتماعی با پذیرش نیاز به امنیت برای همه عناصر هستی، بار دیگر بر وحدت و یگانگی جهان، در عین تفاوت و تکثر اجزا و عناصر آن تاکید نمود.

با این چشم انداز، امنیت اجتماعی عبارت است از:

آرامش و خاطرجمعی که از تعامل با دیگران عاید فرد می شود.

رهایی از نگرانی و خلاصی از ترس است که به موجب ارتباط با دیگران برای فرد حاصل می شود.

تفاوت آن با امنیت ملی و شهروندی آن است که این امنیت منوط به جمع ها، جماعت، اجتماعات، گروه ها و دسته های اجتماعی است که فرد عضوی از آن است و با افراد گروه تعامل تنگاتنگ، روزانه و مستمر دارد و به این واحدهای جمعی چون خانواده، قومیت، تعلق خاطر و دلبستگی دارد.

به طور معمول امنیت با توسل به شیوه ها، برنامه ها، اقدامات، ابزارها، تکنیک های مختلف در دو رویکرد کلی سلبی و ایجابی اجرا و پیاده می شود.

امنیت در رویکرد سلبی با میزان بود و نبود «خطر» برآورده می شود و میزان کنترل یا دوری از خطر را معیار تحقق امنیت قلمداد می نماید.

امنیت ایجابی به فرصت ها و امکانات خواسته شده مربوط است و میزان دستیابی و برررآورد خواسته ها را معیار تامین امنیت به حساب می آورد.

به این ترتیب، شاخص های امنیت سلبی را میزان جرایم و آسیب ها نمایان می کنند و میزان رفاه و تامین نیز شاخص های امنیت ایجابی می باشند.

به بیان دیگر، امنیت سلبی در مفهوم «مصونیت و حفاظت» معنا می گیرد و امنیت ایجابی در معنای «تضمین و ضمانت» آشکار می شود.

این دو رویکرد رایج و مسلط در ادبیات امنیت باعث شده است، فضای معنایی و عملیاتی امنیت محدود به اقدامات نظامی یا تدابیر سیاسی گردد.

در حالی که زندگی جمعی از تعاملات کثیر دیگری چون سنت، عرف، هنجار، آداب و غیره نیز شکل می گیرد.

طرح امنیت اجتماعی باعث شد امنیت از پیله نظامی گری و سیاسی نگری به درآمده و متوجه تعاملات همیارانه و ارتباطات روزمره میان مردم باشد و امنیت را در فضای زندگی روزانه معنا بخشد.

از اینرو، امنیت اجتماعی دارای ساز و کارهای متفاوت از اقدامات پلیس و عملیات اقتدارگرایانه است.

امنیت اجتماعی با تکیه بر هنجارها و الگوهای رفتاری رایج و متداول میان مردم به دنبال تولید، بازتولید، ساخت، بازسازی امنیت در فضای کار و زندگی است.

بنابراین، امنیت اجتماعی به حضور یا عدم حضور هنجارهای امنیت بخش، بود و نبود قواعد رفتاری امنیت ساز، قبول یا عدم قبول رفتارهای امن، تایید یا عدم تایید الگوهای تعاملی امنیت آفرین مربوط می شود و با اقدامات پلیس و مقابله با جرم بیگانه است.

چنان که وقتی خانه ای آتش گرفته است، مردم به طور ناخودآگاه برای خاموش کردن حریق دست به کار می شوند و هر چه امکان دسترسی به آتش نشانی کمتر به نظر آید، تلاش مردم بیشتر خواهد بود.

چرا که مردم می دانند نباید به خطر فرصت داد تا خرابی زیادی به بار آورد.

در این میان اعضای خانواده که از هیچ کاری برای خاموش کردن آتش فرو گذار نخواهند کرد.

این مثال به روشنی، رسیدن به شرایط امن و رهایی از خطر را در سایه همکاری، همیاری، همراهی، همدلی افراد با یکدیگر، نشان می دهد.

لذا، امنیت اجتماعی بر محور مشارکت جمعی، نیازی به کاربرد زور ندارد و از تمایل و انگیزه افراد برای دوری از خطر، استفاده نموده و آنان را به سوی ساختن خود به خودی شرایط صلح آمیز و امن سوق می دهد.

چون و چرایی در باب امنیت اجتماعی بسیار است و دیدگاه های نظری گوناگون پیرامون آن وجود دارد.

این جدال های فکری در قبال «مرجع امنیت» چون محرومین اجتماعی، کودکان، زنان، اقلیت ها که به تازگی به عنوان حوزه های مستقل مورد توجه قرار دارند، بیشتر نیز می باشد.

با این وجود، سعی بر آن است با بحث از «امنیت اجتماعی زنان» چشم اندازی از آن برای مخاطبان فراهم گردد.

وقتی صحبت از امنیت اجتماعی زنان به میان می آید، منظور تامین امنیت زنان در اجتماعات گوناگونی است که آنان حضور دارند.

در یک تعریف ساده «امنیت اجتماعی زنان» یعنی «سرپناه، سپر و عایقی که با ممانعت از گزند خطرات و تسهیل خواسته های آنان، آسودگی خیال و آسایش زنان را فراهم نماید».

این تعریف ساده دارای نکته بسیار در خورد توجه است و آن این که:

امنیت تنها رهایی از خطرات و تحصیل حوائج به هر قیمت نیست، بلکه آسایس و آرامش شرط امنیت است.

پس امنیت مساوی است با آسودگی.

برای رسیدن به آسایش باید از خطرات رهایی یافت و شرایط رسیدن به خواسته ها را فراهم کرد.

در بسیاری مواقع، دلمشغولی برای مقابله با خطرات چنان بالا می گیرد که بنیان امنیت که ایجاد شرایط آسودگی است، به دست فراموشی سپرده می شود.

این به خصوص در مورد دختران و زنان کشورهای جهان سوم بسیار صادق است.

پدران، برادران، همسران، روسا، ریش سفیدان، کارفرمایان به خود اجازه می دهند به بهانه مراقبت و دور کردن مزاحمت ها و آسیب ها هر گونه رفتاری را بر زنان، خواهران، زنان کارمند، کارگران زند روا دارند.

در حالی که امنیت باید موجب آسایش باشد و هر آنچه آسودگی را از بین ببرد، باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.

در تعریف فوق، امنیت به سرپناه، سپر و عایق تشبیه شده است.

در عالم واقع، این تشبیهات به دو دسته «امور مادی» و «امور انسانی» ارجاع دارد.

امور مادی شامل وسایل و تجهیزات است که امکان زندگی بدون آزار و اذیت، ضرر و زیان، بیماری و آسیب را برای زنان مهیا می نماید.

به طور مثال، وجود دوربین در محیط کار مانع از اذیت جنسی زنان خواهد بود.

امور انسانی شامل نوع روابط و تعاملات، قواعد رفتاری، منش ها و کردارها می شود.

به طور نمونه هنجارهایی که مانع از داشتن انتظارات غیرمتعارف از زنان کارمند می شود یا قواعد رفتاری که ستم به زنان را در خانواده بستاند.

قطعاً امور مادی و انسانی توامان موجب ساخت و پرداخت امنیت هستند. ولی با توجه به دیدگاه امنیت اجتماعی، اولویت و ضرورت امور انسانی بر امور مادی قابل ملاحظه می باشد.

از اینرو، امنیت اجتماعی به طور کل و در مورد زنان به طور خاص، بر امور انسانی متمرکز است و با اصلاح، ترمیم، بازسازی کم و کاستی ها در روابط و تعاملات انسانی به برقراری امنیت اقدام می نماید.

در این راستا، یکی از انواع روابط و تعاملات که در حوزه امور انسانی مطرح است، میزان کم و کیف «روابط حمایت گرانه» می باشد.

بدیهی است هر چه فرد بیشتر حمایت شود، یعنی احتمال آسودگی او بیشتر است و بالعکس، هر چه فرد از حمایت کمتری برخوردار باشد، احتمال تشویش، نگرانی، هراس و ترس (یعنی ناامنی)، در او بالاتر است.

روابط حمایت گرانه باعث می شود فرد در خطر تنها نماند و توان مقابله را داشته باشد.

روابط حمایت گرانه موجب می شوند، فرد با یاری و کمک دیگران از دام آسیب ها رهایی پیدا کند و از پس فریب ها، حیله ها، وعده های پوچ خلاصی یابد.

روابط حمایت گرانه می تواند در قالب هنجارهای رسمی چون قانون و مقررات، آیین نامه ها و قراردادها، و می تواند در اشکال غیررسمی، مراودات در قالب صحبت های محترمانه و همدلی های مهربانانه، همکاری های دلسوزانه، پشتیبانی های دوستانه جریان داشته باشد.

پس می توان میزان برخورداری از «روابط حمایت گرانه» را در اجتماعات گوناگون به عنوان شاخصی برای برخورداری از امنیت اجتماعی زنان در نظر گرفت.

اینک سوال این است:

چه روابطی در خانواده، محل کار، دانشگاه و تحصیل، خیابان … شهر و روستا، کشور و جهان از زنان حمایت می کنند؟

کدام هنجارها و الگوها برای حمایت از زنان در اجتماعات مطرح شده اند؟

کدام مرام ها و منش ها به حمایت از زنان پرداخته اند؟

چه قواعد رفتاری برای حمایت از زنان ترویج می شوند؟

چه باورها و الگوهایی برای حمایت از زنان وجود دارد؟

چه آداب و آیین هایی برای حمایت از زنان در جامعه رواج یافته است؟ …

با پاسخ به این سوالات، وضعیت زنان در برخورداری از امنیت اجتماعی در محیط های گوناگون روشن خواهد شد که به عهده خوانندگان واگذار می گردد

و این مجال را با این عبارت به پایان می بریم که

«سرمایه گذاری بر ترویج روابط حمایت گرانه» موجب می شود

پیر و جوان، زن و مرد، اکثریت و اقلیت، خودی و غیرخودی به سوی هم آیند

و با مهربانی و دلسوزی نسبت به یکدیگر به خطرات پایان دهند

و شرایط آسودگی همدیگر را فراهم کنند

و امنیت اجتماعی را نه تنها برای زنان که برای کل جهان، استوار گردانند.

منبع: نویدنیا، منیژه (1394)، امنیت اجتماعی زنان، ماهنامه پیام ابراهیم، سال دوم، شماره نهم، خرداد ماه، صفحه 76- 78.

Dr Manijeh Navidnia

دکتری جامعه شناسی. نظریه پرداز و محقق. نویسنده اولین کتاب امنیت اجتماعی در ایران، معرف جامعه شناسی تحلیلی با نگارش شش جلد کتاب، استاد دانشگاه و موسس سایت جامعه شناسان جوان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بستن