امنیت؛ مصونیت یا محدودیت
امنیت همچنان به صورت نیازی مبهم باقی مانده است. همه خواهان امنیت هستند، ولی هنوز در چیستی و چگونگی امنیت اختلاف نظرهای جدی و اساسی وجود دارد.
از اینرو، هر کس به زعم خویش تعبیر و تفسیری از امنیت می نماید. در میان تعابیر مختلف و تعدد آرا، واقعیتی که شاید بتوان فصل مشترک قرار داد این است که امنیت موجب «مصونیت» خواهد بود.
مصونیت در قبال خطر و تهدید معنا می گیرد و در علوم سیاسی امنیت سلبی در این راستا مطرح شده است.
مصونیت موجب می شود، فرد از گزند خطرات و تهدیدات در امان بماند.
بنابراین، برای امنیت تحقق مصونیت یکی از شروط است.
مصونیت را می توان در حالت ایستا (یعنی شکل ساختاری و سازه ای) به «عایق و پیله» تشبیه نمود، آنچه آنتونی گیدنز مطرح نموده است و در حالت پویا (حالت فرایندی و جریان پذیری) به مانند «حریم» در نظر آورد.
وقتی به دور خانه ها دیوارهای بلند با نرده های محافظ کشیده می شود، زمانی که برای ورود به اداره کارت شناسایی طلب می شود، وقتی زنگ هشدار به هنگام ورود به مکانی به صدا در می آید و ….
همه نمونه هایی هستند از مصونیت که در معنای عایق، جامه عمل می پوشد و در دایره «امنیت سخت» قرار می گیرد.
اما هنگامی که تعرض به هویت فرهنگی صورت نگیرد، حرمت نفس محترم شمرده شود، وقتی موقعیت اجتماعی به سخره گرفته نشود و از این قبیل موارد، می توان گفت مصونیت در مفهوم حریم تحقق گرفته است و امنیت در حوزه نرم قابل بحث است.
طرح امنیت سلبی در غالب مصونیت چنان شایع و رایج است که جایی برای چون و چرا نمی گذارد.
یعنی تصور امنیت بدون مقابله با خطر را غیرممکن می نماید.
این دیدگاه باعث شده است که امنیت همیشه با مقابله و مبارزه توام گردد.
از اینرو، هر جا سخن از امنیت در میان باشد، خطری نیز در کار است.
تمرکز بر «خطر محوری» این آفت را به وجود آورده است: آفتی شایعه که در کل پروسه های امنیت سازی جهان رایج است.
همیشه باید به دنبال خطر بود و اگر خطری یافت نشد، چون فرض شرایط بی خطر محال است، پس خطر از چشم ما پنهان مانده است، باید با تیزبینی آن را یافت و بالاخره اگر کنکاش ها بی جواب ماند، در نهایت خطرسازی صورت خواهد گرفت.
در واقع، چون امنیت سلبی در گرو مبارزه با خطر است، پس اگر خطر نباشد، تحقق امنیت نیز معنا ندارد.
در چنین مواقعی ناخودآگاه یا عامدانه به ساخت و پرداخت خطر مبادرت می گردد.
لذا، هژمونی خطر در امنیت سلبی باعث می شود که در صورت نبود خطر، «خطرسازی» رخ دهد.
این آفت، مشکلی که به بار آورده است این است که موضوع اساسی که ضامن مصونیت است (یعنی چگونگی عایق و حریم) به فراموشی سپرده شده است.
کمیت ابزارها بر کیفیت آنان سایه انداخته است و به دلیل این غفلت طولانی در بیشتر مواقع مصونیت به محدودیت تبدیل شده است، چون عایق ساخته شده برای محیط زیست افراد کوچک و تنگ بوده است.
این شرایط، حکایت مادری است که دایم نگران جوان خویش است که دچار آسیب شود یا در ورطه خطری سقوط نماید.
از اینرو، دایم حیطه فعالیت و عمل جوان را محدود می کند.
در اینجا، ترس و هراس از خطر باعث شده است که به جای فراهم آوردن ساختاری مطمئن که مصونیت جوان را تضمین نماید، به محدود کردن جوان منتهی شود.
از اینرو، طبیعی است که جوان حصار محدودیت را شکسته و مواجهه با خطرات را ترجیح دهد.
این قانون طبیعی است که خواسته ها وقتی مورد درخواست هستند که قابل حصول با هزینه کم باشند.
اگر قرار باشد آزادی های فردی، حقوق شهروندی، گستره حوزه عمومی، حریم خصوصی ….. از دست رود، به بهای رهایی از خطر، حقیقت آن است که محدودیت به جای مصونیت نشسته است و جای تعجب نخواهد داشت که شهروندان حاضر به پرداخت چنین بهایی برای برقراری امنیت نباشند.
بی دلیل نیست که شهروندان امنیت را دست و پاگیر به حساب می آورند و گرچه نمی توانند منکر اهمیت تحقق آن باشند، ولی در بسیاری موارد بر شگردهای تحقق امنیت معترض می باشند و آن را نپذیرفته اند.
اگر امنیت به جای تاکید بر خطر بر چگونگی دستیابی به مصونیت تمرکز می نمود و به دنبال ساخت و پرداخت عایق های اجتماعی و حریم های انسانی برای ایجاد مصونیت بود، ما شاهد همزیستی امنیت با محدودیت نبودیم.
ما شاهد رشد قارچ گونه شیوه های کنترل و نظارت نبودیم.
ما شاهد کنکاش ها در زندگی مردم نبودیم و …..
امنیت همچنان که قصد دارد انسان را از خطر رهایی بخشد، باید بتواند پرواز را در زندگی اجتماعی برای انسان با ایجاد مصونیت فراهم نماید.
رهایی از خطر مانند هر خواسته دیگری زمانی ارزش دارد که با بهایی منطقی و معقول به دست آید.
رهایی از خطر به قیمت واماندن افراد از فعالیت، به هزینه صرفنظر کردن از علایق، به بهای بدگمان شدن به همه که شاید مجرم باشند و …. ارزشی ندارد، نه امنیت و نه مصونیت است.
محدودیت به اشتباه مصونیت تلقی شده است.
منبع: نویدنیا، منیژه (1392)، امنیت؛ مصونیت یا محدودیت، روزنامه اعتماد، هفتم آبان ماه.