امنیت چه نسبتی با کنترل دارد؟
جامعه شناسان بر دو مکانیسم کنترل و یادگیری یا نظارت و آموزش برای اجتماعی کردن فرد تاکید دارند.
این دو مکانیسم چون از فرد، موجودی اجتماعی می سازند یعنی ارزش ها، باورها، راه و رسوم زندگی و …. را به فرد منتقل می کنند، تمام جامعه شناسان به مطالعه و بررسی آن پرداخته اند.
اما میزان توجه و استفاده از این مکانیسم ها در مکاتب مختلف جامعه شناسی متفاوت بوده است.
به طور مثال مکتب فونکسیونالیسم یادگیری و مارکسیسم نظارت را در اولویت قرار داده است.
از سوی دیگر، چون زندگی فرد از دو حوزه خصوصی و عمومی تشکیل شده است، این مکانیسم ها نیز به دو شیوه رسمی و غیررسمی اعمال شده اند، در حوزه خصوصی از شیوه غیررسمی استفاده می شود و بالعکس.
میزان سودمندی و کارآیی این مکانیسم ها چنان است که بسیاری بر این باورند که از این مکانیسم ها می توان در سایر جنبه های زندگی نیز چون هنر، ادبیات، ورزش، تفریحات و … نیز استفاده کرد.
به این ترتیب، گرچه در اهمیت و ضروت مکانیسم کنترل و یادگیری جای مناقشه نیست، اما در به کارگیری این مکانیسم ها برای حوزه های دیگر زندگی جای چند و چون بسیاری وجود دارد.
در همین راستا، یکی از موضوعات که هر صباحی یک بار جنجالی را بر پا کرده و توجه رسانه ها را به خود جلب می نماید، امنیت و استفاده از مکانیسم کنترل در امنیت سازی است.
هر گوشه و کنار را که نگاه می کنید، دوربین ها به چشم می خورند.
پلیس و ماشین گشت در هر خیابان و بزرگراه حضور دارد. هر خانه و ماشین، اداره و مغازه دارای دزدگیر است.
حصارهای بلند و کوتاه دور باغ ها و زمین ها امری عادی است.
کارت های حس گر برای ورود به ادارات و مکان های تجاری با استقبال روبرو شده اند.
خلاصه بازار اقسام هشدار دهنده ها، دوربین های مخفی و آشکار، به کارگیری نگهبان و محافظ…. گرم است.
اما سوال اینجاست که آیا مکانیسم کنترل و نظارت هزینه های هنگفت انسانی و مالی بر دوش امنیت نمی گذارد؟
آیا کنترل می تواند اعتماد بخش و اطمینان ساز باشد؟
چرا که پیش نیاز امنیت، اعتماد و اطمینان است، یا کنترل به بدگمانی ها و دو دلی ها دامن می زند؟
آیا مکانیسم کنترل با بازرسی و تفتیش، منجر به تبدیل شدن جامعه به زندان نیست؟
آیا کنترل با از بین بردن حریم شخصی و حوزه خصوصی به جای تحقق امنیت، موجب تک ساحتی شدن انسان نشده است؟ و سوالات متعدد دیگری از این دست،
و سوال پایانی و نهایی این که: آیا به جهت سودمندی مکانیسم کنترل، می توان آن را برای تحقق امنیت نیز به کار گرفت؟
ابتدای امر جای تعجب است که بتوان با چنین سوالاتی در استفاده از مکانیسم جاافتاده ای چون کنترل و نظارت شک و تردید ایجاد کرد.
ولی «بازاندیشی» به عنوان مشخصه مدرنیته (به نقل از آنتونی گیدنز) نه تنها از به آزمون کشیدن امورات بدیهی ابایی ندارد، که درصدد یافتن جایگزینی برای شیوه های گذشته است.
بازاندیشی با سنت سر سازش ندارد و بی تاب برای ایجاد و پردازش امور نوین و مدرن است که به جهت کارآمدی بیشتر و بالاتر قادرند، بدون مجادله در جای داده های سنت قرار گیرند.
در امتداد این نگرش، نکات قابل ملاحظه ای در ساز و کارهای امنیت مورد بازبینی و بازنگری واقع شد که ضمن اشاره به دو مورد از آنان، می توان پاسخ سوالات فوق را نیز یافت.
- امنیت برای چه کسی (مرجع امنیت)؟ این سوال اولیه و ثابت به نظر پاسخی نیز ثابت داشته است. در دنیای گذشته جدایی و انفکاک معنا ندارد و امنیت برای مردم نمی توانست فضایی جدا از امنیت دولت یا کشور داشته باشد. اما در روند توسعه یافتگی و انشقاق روزافزون پدیده ها، نقش ها، کارکردها، سازمان ها و … یافتن فصل مشترک نیز میان امنیت فردی و دولتی تیزبینی و دقت نظر بالا را می طلبد. از اینرو، به حسب نوع پاسخ به این سوال، می توان انواع امنیت را متصور شد، آن چه در واقعیت امروز نیز وجود دارد. امنیت عمومی در پاسخ به سوال امنیت برای چه کسی؟ عموم مردم را مدنظر دارد، امنیت ملی معطوف به دولت است و …. از اینرو، می توان نتیجه گرفت که با انواع امنیت و اشکال گوناگون ایمنی مواجه هستیم.
- امنیت چگونه محقق می شود؟ پرواضح است به حسب تفاوت در مرجع امنیت، باید شیوه های تحقق امنیت نیز تفاوت پذیرد. چنان که انتظار می رود، مکانیسم برقراری امنیت وقتی امنیت مردم در میان است، با زمانی که به طور مثال امنیت حاکمیت مورد نظر است، متفاوت باشد. نمی توان باور داشت که ساز و کار امنیت برای حوزه عمومی و خصوصی یکسان باشد. اما هر آنچه در ادبیات امنیت جستجو می کنیم و هر آنچه در پیرامون خود ناظر هستیم، حکایت از این دارند که امنیت همه جا بر مکانیسم کنترل و نظارت استوار است و تفاوت ماهوی در شیوه های تامین امنیت میان اشکال گوناگون آن دیده نمی شود.
این اشتباه روشن و آشکار را از این باب می توان دانست که حوزه دولتی بر دو حوزه عمومی و خصوصی غلبه و سلطه یافته است.
جالب است و شاید جای حیرت یا دردمندی، که امنیت با مشکلات و مسائلی چنان پیش افتاده و در عین حال عمیق و ریشه دار دست به گریبان است که نمونه آن را نمی توان در هیچ جنبه دیگری از زندگی یافت و این مشکلات از هر سو که بنگری ریشه در دولت، ایدئولوژی دولت، حاکمیت آن و … دارد.
چنان که با اندکی دقت تردیدها و سوالات فوق را منطقی یافته و صحت آن آشکار می گردد.
اما از آنجا که قلمرو زندگی امروز، شامل سه عرصه خصوصی، عمومی و دولتی می باشد.
عرصه دولتی زمام امور را به دست گرفته است و بر دو حوزه دیگر حکمرانی می نماید.
امنیت نیز که در دستان حوزه دولتی است.
از سوی دیگر، چون کارآمدی و اثربخشی مکانیسم کنترل و نظارت برای به انقیاد کشیدن شهروندان و تابعیت آنان به اثبات رسیده است.
از اینرو، این مکانیسم بر تمامی عرصه های دیگری نیز هژمونی یافته و تک تاز میدان شده است.
منبع: نویدنیا، منیژه (1392)، امنیت چه نسبتی با کنترل دارد؟ روزنامه اعتماد، شانزدهم آبان ماه.