معمای امنیت اجتماعی
تامل در رهیافت امنیت اجتماعی با هدف تبیین نسبت نظری امنیت و هویت، از رویکردهای متاخر در مطالعات امنیتی به ویژه در میان اروپاییان بوده است و نوواقع گرایانی چون باری بوزان و اندیشمندان مکتب کپنهاگ را در توضیح معناهای امنیتی در سطوح درون دولتی و میان دولتی یاری داده است.
اصطلاح امنیت اجتماعی را نخستین بار باری بوزان در کتاب «مردم، دولت ها و هراس» به کار برد و مسائل آن را شامل تهدیداتی دانست که هویت جامعه را مورد تعرض قرار می دهند.
بر این اساس، مهم ترین مفروضه رهیافت امنیت اجتماعی، دلالت گر آن است که بقا و دوام هر جامعه ای منوط به حفظ هویت آن می باشد.
این ویژگی به خصوص در باب اجتماعاتی که فاقد دولت باشند، نمود بارزتری دارد و واکنش آنها به تهدیداتی که معترض هویت آن ها می شود، اهمیت سیاسی و امنیتی افزون تری پیدا می کند.
این تهدیدات، ممکن است شامل مواردی چون ممنوعیت به کارگیری زبان، نام و یا لباس خاص یا تبعید و کشتار اعضای یک اجتماع هویتی باشد و ابراز هویت آن ها را امکان ناپذیر کند.
براین اساس، مقاله حاضر با عملیاتی کردن مفهوم معمای امنیتی در سطح درون دولتی، بر آن است تا هویت های متمایز خودی و دیگری در روابط اجتماعی را بازنمایی کند.
منبع: ویور، اُل (1382)، معمای امنیت اجتماعی، ترجمه منیژه نویدنیا، تهران: فصلنامه مطالعات راهبردی، سال ششم، شماره سوم، پائیز.
